کد ثانیه شمار

به روی چشم - عروج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عروج

گفتی: کمی ترانه و گفتم: به روی چشم
گفتی که: عاشقانه و گفتم: به روی چشم
گفتی: بگیر دست دلم را حرام شد
ای تکیه گاه شانه و گفتم: به روی چشم 
وقتی که زخم بر تن جنگل نشسته است
بنویس از جوانه و گفتم: به روی چشم
دیگر سقوط عاطفه و عشق حتمی است
حرفی از این زمانه و گفتم: به روی چشم
گفتی: ببین وحشی طوفان چه می کند 
با سرنوشت خانه و گفتم: به روی چشم
دیگر جنون به کار دل ما نمی خورد
بگذار این نشانه و گفتم: به روی چشم
گفت او: کمی ترانه برایم می آوری؟
اما نه عاشقانه و گفتم: به روی چشم
....

شعر از  اکبری


+نوشته شده در جمعه 89/3/21ساعت 11:50 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) |