جمعه های دلتنگی
به دیدن آمده بودم دری گشوده نشد صدای پای تو ز آنسوی در ، شنوده نشد سرت به بازوی من تکیه ای نداد و سرم دمی به بالش دامان تو غنوده نشد لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد نشد که با تو برآرم دمی نفس به نفس هوای خاطرم امروز مشکسوده نشد به من که عاشق تصویرهای باغ و گلم نمای ناب تماشای تو نموده نشد یکی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه کنم که باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد چه چیز تازه در این غربت است ؟ کی ؟ چه زمان غروب جمعه ی من بی تو پوک و پوده نشد ؟ همین نه دیدنت امروز - روزها طی گشتکه هر چه خواستم از بوده و نبوده نشد غم ندیدن تو شعر تازه ساخت . اگر به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد
+نوشته شده در جمعه 85/12/25ساعت 6:36 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) |
ABOUT
علیرضا علیزاده
MENU
ARCHIVES
LINKS
شکوفه های زندگیبلوچستانهم رنگــــ ِ خـــیـــآلارمغان تنهایینگاه منتظرمقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاریحرفهای آسمانیاحساس ابریافق بیکران روح منکبوترانهنیلوفرآبیمشاوره و مقالات روانشناسیانتظارحُسنیزیارت زنده حرم امام حسین علیه السلام، بعد از ورود سمت چپ سایت کلپیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)زیارت زنده حرم امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناءآدرس جدید وبلاگ دیگری که ساخته امانتظارگرا (حوزه علمیه کرج)دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...شاعر کنار دفترش افتاد از نفسفرهنگ سالم طـــراح قـــالــب
LINKS DUMB
DESIGN
OTHER
خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست