تباهی
زبان شکر، سستی کرد محصول فراهم را و آخر آسمان واپس گرفت از ما همین کم را در این گندم، نمیدانم کدام ابلیس مخفی شد که قابیل مجسّم کرد فرزندان آدم را من این فصل تباهی را از آن هنگام حس کردمکه مسجد نیز پنهان کرد در خویش ابنملجم را و سقّایان این امّت ـ خداشان تشنهکُش سازد ـ بر اسماعیل و هاجر نیز بستند آب زمزم را جدا کردند دست از شانههای ما همان قومیکه میبستیم روزی شانههای زخمی هم را به جُرم هفتخوان قربانی نامردمی گشتن... نکُشت این چاه، ننگ آن برادر کُشت، رستم را ......................محمد کاظم کاظمی
+نوشته شده در پنج شنبه 87/3/23ساعت 12:5 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) |
ABOUT
علیرضا علیزاده
MENU
ARCHIVES
LINKS
شکوفه های زندگیبلوچستانهم رنگــــ ِ خـــیـــآلارمغان تنهایینگاه منتظرمقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاریحرفهای آسمانیاحساس ابریافق بیکران روح منکبوترانهنیلوفرآبیمشاوره و مقالات روانشناسیانتظارحُسنیزیارت زنده حرم امام حسین علیه السلام، بعد از ورود سمت چپ سایت کلپیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)زیارت زنده حرم امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناءآدرس جدید وبلاگ دیگری که ساخته امانتظارگرا (حوزه علمیه کرج)دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...شاعر کنار دفترش افتاد از نفسفرهنگ سالم طـــراح قـــالــب
LINKS DUMB
DESIGN
OTHER
خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست