وداع با ماه میهمانی خدا
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است میهمانی شد به پایان و نگارم رفته است با گل این باغ تازه انس پیدا کرده ام گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است بزم قرآن را به دل گرچه به دستم کاشتم وقت محصولش که شد دیدم بهارم رفته است سفره پر رزق مهمانی رحمت جمع شد درد در سینه نشسته است سفره دارم رفته است در سحر تیر دعا سیر اجابت مینمودبا که گویم درد خود وقت شکارم رفته است دلبر من از سحر بر دیدنم مشتاق بودآنکه بوده هر سحر چشم انتظارم رفته است شرح حال خویش را با یک کلام افشا کنم دل شکسته هستم و دار و ندارم رفته است
+نوشته شده در دوشنبه 87/7/8ساعت 2:22 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) |
ABOUT
علیرضا علیزاده
MENU
ARCHIVES
LINKS
شکوفه های زندگیبلوچستانهم رنگــــ ِ خـــیـــآلارمغان تنهایینگاه منتظرمقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاریحرفهای آسمانیاحساس ابریافق بیکران روح منکبوترانهنیلوفرآبیمشاوره و مقالات روانشناسیانتظارحُسنیزیارت زنده حرم امام حسین علیه السلام، بعد از ورود سمت چپ سایت کلپیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)زیارت زنده حرم امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناءآدرس جدید وبلاگ دیگری که ساخته امانتظارگرا (حوزه علمیه کرج)دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...شاعر کنار دفترش افتاد از نفسفرهنگ سالم طـــراح قـــالــب
LINKS DUMB
DESIGN
OTHER
خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست