جشن هزار دانگی
بهار بود و دلم فصل بی ترانگی اش و درد در تن من گرم موریانگی اشکسی نبود کسی لایق غم دل من کسی که دل بسپارم به بیکرانگی اشدر انتظار قدومش انار دیده ی من رسیده است به جشن هزاردانگی اشمرا به خلوت صندوقخانه اش ببریدرسیده است گمانم شراب خانگی اششبیه رد قدم های موج بر ساحل به جای مانده بر این شانه ها زنانگی اشنه من نه او نه شما ..شاعر این زمانه کسی استکه تکه پاره شود بغض های خانگی اش...سعید بیابانکی
+نوشته شده در جمعه 87/11/11ساعت 8:2 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) |
ABOUT
علیرضا علیزاده
MENU
ARCHIVES
LINKS
شکوفه های زندگیبلوچستانهم رنگــــ ِ خـــیـــآلارمغان تنهایینگاه منتظرمقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاریحرفهای آسمانیاحساس ابریافق بیکران روح منکبوترانهنیلوفرآبیمشاوره و مقالات روانشناسیانتظارحُسنیزیارت زنده حرم امام حسین علیه السلام، بعد از ورود سمت چپ سایت کلپیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)زیارت زنده حرم امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناءآدرس جدید وبلاگ دیگری که ساخته امانتظارگرا (حوزه علمیه کرج)دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...شاعر کنار دفترش افتاد از نفسفرهنگ سالم طـــراح قـــالــب
LINKS DUMB
DESIGN
OTHER
خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست